بازآفرینی ضرب المثل کلاغ و کبک

کتاب مـهارت های نوشتاری  پایـه هشتم صفحه ۴۶ با موضوع بازنویسی ضرب المثل کلاغ و کبک

 روزی روزگاری درون زمان قدیم  کلاغ سیـاه رنگی درون حال پرواز درون آسمان آبی بود  کلاغ همان طور کـه پرواز مـی کرد  و از فضای اطراف خود لذت مـی برد  بـه کوهی با گل های  زیبا و خوشرنگ رسید و به سمت کوه رفت اما درون پشت کوه  یک کبک زیبا و چشم گیر دید کـه با ناز  و اشوه و خرمان راه مـی رفت . بازآفرینی ضرب المثل کلا از دیدن آن  کبک زیبا  با ان طرز راه رفتن  زیبایش  بسیـار خوشحال شد و با خود گفت  کـه من هم دوست داریم شبیـه این کبک  زیبا راه بروم  بعد در انجا ماند و همـه کارایی کبک را زیر نظر گرفت  و هر روز بـه راه رفتن کبک نگاه مـی کرد که تا از دور یـاد بگیرد  و آ ن نیز همنطور راه برود  هر روز  کـه مـی گذشت کلاغ با تقلید از کبک  و فراموشی راه  رفتن خود روزها را مـی گذراند .. بازآفرینی ضرب المثل اما بعد از مدت ها کلاغ نـه راه  رفتن کبک را توانست یـاد بگیرد و نـه دیگر راه رفتن قبل خودش را بـه یـاد بیـاورد  این گونـه بود کـه گفتند کلاغ خواست راه رفتن کبک را یـاد بگیرد  راه رفتن خودش را هم فراموش کرد .

  این انشا اختصاصی  بوده و هنگام کپی لطفا منبع  ذکر شود ممنونم

 دوستان نظر شما درون مورد این انشا چی هست ؟

تاریخ ارسال : بازآفرینی ضرب المثل ۱۵م اسفند ۱۳۹۵

بازدید : 47033 بازدید

، بازآفرینی ضرب المثل




[بازافرینی ضرب المثل کلاغ و کبک بازآفرینی ضرب المثل]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 01 Sep 2018 13:02:00 +0000